روایت یک سکانس ماندگار؛ اشک هایی که بن زاید را در خود غرق کرد

– جنگ عجیبی بود، نمی توانیم بگوییم فوتبال! 11 بازیکن، شیر آلمانی و 500 هوادار با قلب آبی در هزاع بن زاید جمع شده بودند تا در برابر 11 بازیکن می..

روایت یک سکانس ماندگار؛ اشک هایی که بن زاید را در خود غرق کرد - فوتبال

جنگ عجیبی بود، نمی توانیم بگوییم فوتبال! 11 بازیکن، شیر آلمانی و 500 هوادار با قلب آبی در هزاع بن زاید جمع شده بودند تا در برابر 11 بازیکن میلیون دلاری، مامیچ کروات، هزاران هوادار با جامه سفید و البته امین بن یعقوب داور مالزیایی بجنگند! همه می دانیم نتیجه چه شد، همه می دانیم استقلال در این جنگ نابرابر جان نداد



اما یک سکانس، یک صحنه از این بازی برای سال ها در ذهن فوتبال ایران باقی خواهند ماند. احتمالا لحظه ای که یار دوازدهم العین به آنها یک پنالتی عجیب هدیه کرد همه ما دچار یک حمله قلبی خفیف شدیم! همه چیز در آستانه فرو ریختن بود



مکث فراوان... هنوز هم مکث... ضربه مارکوس برگ، دو سوپر واکنش از حسین حسینی که چندین میلیون هوادار را پای گیرنده ها به آسمان پرتاب کرد تا برای لحظاتی کره زمین سبک تر از قبل شود! ما در این جنگ جان ندادیم، لحظاتی بعد سکانسی تاریخی از عقاب جوان، اشک هایی که بن زاید را در خود غرق کرده بود



این تنها یک سیو نبود، این بازگشت استقلال به زندگی بود لحظاتی بعد مامه تیام گل دوم را وارد دروازه حریف کرد، دیگر به چند دقیقه قبل فکر نمی کنیم که انگار با آن پنالتی قلب هایمان را نشانه رفته بودند، ما فاتح همه چیز بودیم، به زندگی بازگشته بودیم! جبران اتفاقات آخر بازی هم بماند برای هفته بعد در جهنم آزادی، کار ما با العین تمام نشده است