ترانه کودکانه - هشتگ ها

― اسباب بازی ها شاعر عیوق جبین پور تویی دلخوش به این اسباب بازی که هر چند هم نکرد سویت نمازی ز این مهتاب بیچاره زنم حرف که او را این چنین بگ..

― صبح که می شه کریم آقا در خونه ها در می زنه آشغالا رو بر می داره، هر روز به ما سر می زنه کوچۀ ما تمیز می شه وقتی کریم آقا میاد خورشید خانم ا..

― هر شب برای من قبل از شروع خواب یه قصه مادرم می خواند از کتاب من با صدای او پرواز می کنم خوابی قشنگ را آغاز می کنم در خواب من کتاب، مثل پر..

― دندونا هدیۀ خدان، مثل یه رشته مروارید خوش به حال هر کسی که اونو نگه داره سفید همیشه بعد از هر غذا باید اونا رو پاک کنیم شب ها و ظهر و صبح ..

― آئینه کو؟ آب کجاست؟ شونم چی شد؟ اون بالاست! آئینه با آب و شونه می خوام برم به خونه گل پونه نعنا پونه می خواد بره به خونه دامن خال خالیم ..

― بابا بزرگ خوبم برام کتاب خریده می خواد برام بخونه اما سواد نداره شاید پدربزرگم پیره حواس نداره اومدنی یادش رفت عینکشو بیاره می رم پیش ..

― بابا برایم یک هدیه آورد بوسیدم او را، من را بغل کرد تا هدیه ام را او باز می کرد من هم دلم داشت پرواز می کرد دیدم کتابی ست خوشرنگ و زیبا آ..

― بابا برای من آورد یک کتاب گفتم: بخوان، ولی او گفت: وقت خواب! تا شب هزار بار آن را ورق زدم ای کاش ساده بود می خواندمش خودم آخر به سر رسید ا..

― پاشو دیگه لباستو بپوش بریم ورزش کنیم انقده کیف داره وای توپو ببین یه توپ بردار بریم توپ بازی آفتابو ببین چقدر قشنگه وای پاشو بچه جون، پا..

― خروسه میگه قوقولی قوقو سلام علیکم آقا کوچولو افتاده تو حوض یه دونه هلو هلو، هلو، برو تو گلو..

― توپ سفیدم قشنگی و نازی حالا من می خوام برم به بازی بازی چه خوبه با بچه های خوب بازی می کنیم با یک دونه توپ چون پرت می کنم توپ سفیدم را از ..

― شب ها که آسمون می شه ستاره بارون روزها که خورشید می کنه افق رو گلگون شب های مهتابی روزهای آفتابی ماه و فلک چه خوشگله سر تو بالا کن دنیا ..

― با دستی از شکوفه در انتظار هستیم روزی که او بیاید گویی بهار هستیم با دستی از شکوفه از راه خواهد آمد در لحظه ای پر از گل ناگاه خواهد آمد..

― آی بچه ها! من زنبورم، زنبور عسل دوست ندارم بهم بگن تو هستی تنبل صبح تا غروب کار می کنم تو باغ گل ها شهد گل رو جمع می کنم اینجا و اونجا می ..

― شب که رسید، ماه سفید از زیر ابرهای سیاه بیرون پرید به این طرف نگاه کرد به اون طرف نگاه کرد داد کشید و صدا کرد: آهای آهای! ستاره ها بیدار ..

― یک، یدونه کلاغه اومده توی باغه دو، می شه دو تا دونه مامان بابا تو لونه سه، سه تا کرم بلا ناهار اون کلاغا چهارمی چی می شه؟ یه مهمونه همی..

― چهار فصل خدا قشنگ و زیباست هر کدومشون مثل یه رویاست یکی سبزه و بعد می شه تابستون یکی طلایی، بعدشم زمستون آهای آهای بهاره! بهاره باز دوب..

― یه روز سرد زمستون، روی برف ها تو خیابون از درخت افتاده بودش یدونه گنجشک نالون زار و زار گریه می کرد و جیک و جیک صدا می داد این مامان و باب..

― صدای نی میاد از اون دور دورا چوپان مهربون می‎ره به صحرا جیرینگ جیرینگ بزغاله های شیطون صف می کشن خوشحال و شاد و خندون هو هو، چی چی، می ..

― هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید پرستو به باز گشت زد نغمۀ امید به جوش آمدست خون درون رگ گیاه بهار خجسته فال خرامان رسد ز راه به خویشان، ب..