هدیه - هشتگ ها

― اے دلبرے ڪه می تپد این دڸ براے « تو » رخصت نمےدهے ڪه شوم آشناے « تو » چیزے نمانده جز جان خسته ام آن هم اگر قبول ڪنی فداے « تو..

― از کام لبت بوسه سرابست نگو نه لبهای تو خود جام شرابست نگو نه یک بوسه زلبهای ترت مرحمتی کن تقصیر تو این... حال خرابست نگو..

― زندگی شاید آن لحظه مسدودی ست که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد..

― مگر لایق تکیه دادن نبودم؟ تو با حسرت شانه من چه کردی؟ مرا خسته کردی و خود خسته رفتی... سفر کرده!باخانه من چه کردی؟..

― خنده هایت را بگذار در آغوش صبح وقتی تمام هوا از عطر نفست پر می شود..

― من تو را به هر زبانی که ترجمه کردم عشق شدی..

― با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر ... هیچ کس هیچ کس اینجا به تو..

― عاشقانه زندگی کن خوشبختی جایش همینجاست کنار تو ... نگذار زندگی از مقابل چشمانت بگذرد و تو فقط نظاره گرش باشی زندگی را زندگی کن..

― نقاشی امروز از جشن کریسمس و بابا نوئل هست..

― از دل همه را تکانده ام، الا تو..

― آغوشت میتواند قشنگترین سرخط خبرها باشد وقتی تو میتوانی قشنگ ترین تیتر زندگی من باشی..

― من یه قمار بازم❣️ همه ی زندگیم رو ❣️ شرط بستم برای نگاهت..

― هر بار می خندی❣️ پاره می شود بند دلم❣️ خنده های تو❣️ رحم و مروت سرشان نمی شود❣️ بیچاره دلم..

― دیوانه “تو” بودن جرم نیست❣️ بیماری ایست که ❣️ بدست خودت درمان می شود..

― در چشم هاے من…❣️ دقیق تر نگاه ڪن…❣️ جز تو❣️ هیچ چیزے در آن نیست…!!!..

― هوایم را داشته باش …❣️وقتی تو هوایم را داری ❣️ هوا هم خوب می شود …❣️ اصلا هوا هم ❣️ به هوای تو خوب می شود …..

― میخوآم اونقد پآت بمونم ک به دنیآ ثابت بشه تو مآه ترین عشق این شهری…..

― بهانه ای بود برای «زندگی کردن» و اکنون زندگی کردن در حاشیه دوست داشتن ت ست…..

― انگشت ب لب مانده ام از قاعده عشق ما یار ندیده تب معشوق چشیدیم..

― خوشبختی، گاهی… جور دیگر به زندگی نگاه کردن است..