چای خوردن در دل طبیعت (عالی برای استوری)
– بنشین، فنجانت را به من بده، برایت معجون حیات آورده ام. تفکر، تعقل، امید، تحمل... هم بزن، بنوش. بنوش و قوی بمان، بنوش و دوام بیاور، بنوش و آ..
بنشین، فنجانت را به من بده، برایت معجون حیات آورده ام
تفکر، تعقل، امید، تحمل... هم بزن، بنوش
بنوش و قوی بمان، بنوش و دوام بیاور، بنوش و آرام باش
آرام باش به اینکه چند ماه بعد تمام این دلواپسی ها تمام شده، یک روز بعد از اعلام رهایی است و ما داریم سرخوشانه خیابان را دست در دست هم قدم می زنیم و نقطه گذاشته ایم در انتهای تمام فعل های دلهره آور و به آغاز خط بعد رسیده ایم، سفید، خالی، خنثی
به ابتدای خط بعد که رسیدیم؛ قول بده این بار جور بهتری شروع کنیم تا پایان خطمان، فعلی از سیاهی و درد نباشد
قول بده آدم های بهتری شویم،
قول بده بیشتر به فکر هم باشیم و کمتر سخت بگیریم و فعل زندگی را با کوچکترین دلخوشی های پیش پا افتاده صرف کنیم
قول بده انسان تر شویم و انسان تر بمانیم،
قول بده