تولد زرافه | آی قصه | هزارقصه
– نوشته ی مرجان صادقی قصه گو: یاشار ابراهیمی تصویرگر: نیلوفر برومند متحرک سازی: لیلی شمس قصه ی کودکانه | متن قصه: «روز تولد زرافه، کی شال ..
نوشته ی مرجان صادقی
قصه گو: یاشار ابراهیمی
تصویرگر: نیلوفر برومند
متحرک سازی: لیلی شمس
قصه ی کودکانه | متن قصه:
«روز تولد زرافه، کی شال گردن می بافه؟»
گنجشکه از همه پرسید. ازین شاخه به اون شاخه پرید.
کرگدن گفت:«برای گردن دراز زرافه، کسی هست شال گردن ببافه؟»
بعد شاخشو مالید به شاخه، گفت که حالشو نداره.
گنجشکه داد زد:
-زرافه که تندتند زکامه، کی براش شال گردن می بافه؟
خرسه گفت: «من یه وجب می بافم». کاموا رو از نوک گنجشکه گرفت و سر انداخت. یه انگشت و دو انگشت. قرمز و زرد و دونه درشت. خمیازه کشید و پشتشو مالید به درخت پشت.
داد زد:«برای گردن دراز زرافه، کی شال گردن می بافه؟»
خرگوشه داشت یه هویج درشت. کرده بودش قایم تو دو تا مشت. گفت: «منم می بافم یه وجب دونه درشت».
هویجشو کرد توی کاسه نبات. شروع کرد به بافتن مثل بقیه حیوانات. بافت و بافت. شد دو وجب رنگ وارنگ با هزارجور گل قشنگ. بعد که خسته شد، داد زد:«برای گردن دراز زرافه، کی شال گردن می بافه؟»
مرغه با پرهای حنایی قدقدکنان گفت: «برای زرافه که تندتند زکامه؟ »
جوجه ها داد زدن پشت سرش: «کی شال گردن می بافه؟»
مرغه میل و بافتنی رو قاپید. تند و تند بافت. یه رو ریز و یه رو درشت. یه دونه رو یه دونه زیر. نوبت رسید به راسو. دمشو مالید به بازو. داد زد: «چند متره اون گردنش؟ ندیم بهش یه بالش؟»
میل گرفت، بافت وبافت. یه دونه رو یه دونه زیر. خسته شد و دادش به فیل. فیله گرفت زود دو تا میل. یه دونه رو یه دونه زیر. خرطومو گرفت بالا و داد زد: «برای گردن دراز زرافه، کی شال گردن می بافه؟»
گوسفنده کردش بع بع. میل رو گرفت به دندون. یه دونه رو یه دونه زیر، یه دونه رو یه دونه زیر، حوصله دادش به خرج. بدون هیچ مزد و ارج.
زرافه از راه رسید. ببره پریدش به رقص. کیکو کی رفت بیاره؟ ماری که دست نداره! کی بادکنک میاره؟ گورخر و کس دیگه راه نداره.
حالا گردن زرافه، شال درازی داره.
تو برف و توی کولاک، می دوئه تند و چالاک