از چهره ی تو چیز زیادی یادم نیست جز این که اقیانوس آرامی ریخته بود بین چشمهات و روی طراوت لب هات زمزمه ی تردی بود که گنگم می کرد و نمی گذاشت از چهره ی تو چیز زیادی یادم باشد