اسفندی - هشتگ ها

― تو را می خواهم برای صبح برای ظهر برای شب برای همه عمر..

― با هیجان دوستت دارم مثل رد شدن از رودخانه وارد شدن به منطقه ی شکار ممنوع یا بریدن ترمز در سراشیب جاده دوست داشتنت زیباست اما خطرناک..

― زندگی دقیقا از همان جایی شروع می شود که یک نفر می خندد و خنده او با دیگران فرق دارد..

― سال تحویل شد و من تمام دلتنگیهایم را به جای تو در آغوش می کشم چقدر جایت میان بازوانم خالیست نوروز مبارک..

― این سینه پرمشغله از مکتب اوست و امروز که بیمار شدم از تب اوست پرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب جز از می و شکری که آن از لب اوست “مولانا”..

― صدای خنده های تو افتادن تکه های یخ است در لیوان بهار نارنج بخند! می خواهم گلویی تازه کنم! “محسن حسین خانی”..

― بانوی من اگر دست من بود برایت پایتختی در گوشه ی زمان می ساختم که ساعت های شنی و خورشیدی در آن کار نکنند مگر آنگاه که دست های کوچک تو د..

― آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند من کافر همه شب با تو به آغوش کشم “خواجوی کرمانی”..

― تا که از جانب معشوقه نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد “حافظ”..

― کاش پیدا بشوی … سخت تو را محتاجم..

― ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام … “صائب تبریزی”..

― رد پای آرامش را گرفتم رسیدم به #تو جایی درست میان آغوشت …..

― چقدر خوب است همین که هر دم دلم سرگرم دوست داشتن توست …..

― بیا و دست هایت را بباف به دست هایم من دوست دارم قصه ای را که انتهایش من و تو ما بشویم..

― به قربان تو رفتن نه روز خاصی می خواهد نه ساعت مشخصی تو که می خندی باید رفت به قربانت..

― هر صبح زندگی برای ادامه پیدا کردن به دنبال بهانه می گردد و چه بهانه ای زیباتر از چشمانت …..

― تا دستم در دستت قفل نشود دلم قرص نمی شود ! بودنت اینگونه مرا دست و دل باز کرد …..

― ما هر سه به دلیلی آفریده شدیم خورشید برای تابیدن باران برای باریدن و من برای دوست داشتن تو..

― مرا ببوس و بعد به آغوشت بگیر باور کن زور بازوهای تو به سختی ها می رسد..

― مرا ببوس و بعد به آغوشت بگیر باور کن زور بازوهای تو به سختی ها می رسد..