تولد اسفند ماهی - هشتگ ها

― عاشقان آیا علی را می توان تفسیر کرد غیر او حق بر چه میلادی اینطوری تقدیر کرد . . حیدر نسبی هستیم..

― قبل پایان شعر، ساعت هفت باید از شهر لعنتی تان رفت فارغ از حرف های مردم شد در میان غبارها گم شد یک سرانجام دردناک شدن بعد، از ذهن شهر، پاک ..

― افسانه های کهنه لبریز راز را آنگه در آسمان نگاهت گشوده گشت بال بلور قوس قزح های رنگ رنگ در سینه قلب روشن محراب می تپید من شعله ور در آتش آ..

― در بلور ظریف آوایم لذتی ناشناس و رؤیا رنگ می دود همچو خون به رگ هایم آه … گوئی ز دخمه دل من روح شبگرد مه گذر کرده یا نسیمی در این ره متروک ..

― نگه آن دو چشم شورافکن سوی من گرم و دلنشین باشد بی گمان زان جهان رؤیایی زهره بر من فکنده دیده عشق می نویسم به روی دفتر خویش: «جاودان باشی، ..

― عشق یعنی در تو من معنا شوم عشق یعنی با تو من دریا شوم عشق یعنی قطره ای بر گل نشست عشق یعنی مهر تو بر دل نشست عشق یعنی سیب سرخ انتظار عشق یعن..

― عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم تو که از صورت حال دل ما بی خبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم ای که پندم..

― دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چ..

― دلتنگ شده ام نمیدانم ! شاید برای تو یا شاید برای دیروزهایی که باتو گذشت از اینجا صدایت میکنم ! تو از آنجا بغلم کن ! دلم گرفته..

― دلم قرص است وقتی مسکنم تویی..

― و چشمهایش تا ابدیت ادامه داشت… فروغ فرخزاد..

― آغوش تو آرام ترین نقطه ی دنیاست هرچند که دیوانه ترین مرد جهانی … سید فاطمه موسوی..

― نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب ها… سایه ای دیدم شبیهت نیست، اما حیف ای کاش می دیدم به چشمانم خطا امشب هر شب صدای پای تو می آمد از ه..

― واژه ها قد نمیدهند ارتفاع دلتنگی ام را…..

― شبی را سکوتی را ریزش یک قطره اشکی را برایت آرزو دارم…! که شاید یاد من باشی لیلا مقربی..

― شعر کوتاه عاشقانه صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنج..

― اس ام اس عشقولانه مثل گل های ترک خورده کاشی شده ام ! بعد تو پیر که نه ، من متلاشی شده ام . . . مهدی نظام آبادی..

― و حسرتی نه این برف را دیگر سر بازایستادن نیست، برفی که بر ابرو و موی ما می نشیند تا در آستانه آیینه چنان در خویش نظر کنیم که به وحشت از..

― میان کتاب ها گشتم میان روزنامه های پوسیده ی پرغبار، در خاطرات خویش در حافظه ایی که دیگر مدد نمی کند خود را جستم و فردا را عجبا! جستجوگ..

― و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آفرینش و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن و چه اندازه شیرین است امروز روز میلادت روزی که تو آغا..