دیدتسان - هشتگ ها

― ترانه شاد و کودکانه حسنی نگو بلا بگو از دست ندید..

― 194_مهارت های زندگی - دوستی های تازه (_khaterate_pedar)..

― ترانه شاد کودکانه روزهای خوب خدا ترانه شاد کودکانه سرگرمی و تفریح کودکان قصه های کودکانه و ترانه های شاد کودکانه انیمیشن در در کلیپ برگ..

― انیمیشن دیدنی راپونزل فرشته و راپونزل شیطانی. مطما از دیدنش شاد میشید..

― یه روز آقا خرگوشه رسید به بچه موشه موشه دوید تو سوراخ، خرگوشه گفت: آخ وایستا وایستا! کارت دارم من خرگوش بی آزارم، بیا از سوراخت بیرون نم..

― اتل متل توتوله آهای حسن کوچوله پنجره ها رو وا کن به رنگ ها نگاه کن بارون می یاد نم نمک سرد می شه کم کمک برگ درخت ها تو باد از..

― انیمیشن طنز و اموزنده کودکانه مهارت های زندگی این قسمت گوش دادن به نظرات دیگران امیدورام خوشتون بیاد..

― انیمیشن کودکانه مهارت های زندگی این قسمت آداب مهمانی رفتن امیدوارم از دیدنش لذت ببرید..

― 188_ انیمیشن اموزنده مهارت های زندگی این قسمت برقرار رابطه موثر (salamkardan)..

― رنامۀ «خدا چه آفریده؟» ما را با طبیعت آشنا کرده و آفریده های پروردگار بزرگ را بهتر به ما نشان می دهد. ما به همراه دخترک این برنامه و مادرش..

― انیمیشن فوق العاده جذاب و هیجان انگیزه میکی موس که اتفاق های عجیب و قشنگی براشون میفته رو باهم میبنیم این قسمت:ارواح یکنواخت..

― انیمیشن زیبا و هیجان انگیزه مدادها که دنیایی رنگی انهارو به نمایش میگذاره رو از دست ندید میخواهیم تو این قسمت{ کارت Boss (45)} را باهم ببنیم..

― بابا برایم یک هدیه آورد بوسیدم او را، من را بغل کرد تا هدیه ام را او باز می کرد من هم دلم داشت پرواز می کرد..

― رشید و زیبا، اسب ترکمن می چرخد آرام، تو دشت و دمن توی آلاچیق، در دل صحرا من و تو تنها، فرزند رعنا..

― یه روز سرد زمستون، روی برف ها تو خیابون از درخت افتاده بودش یدونه گنجشک نالون زار و زار گریه می کرد و جیک و جیک صدا می داد این مامان و باب..

― پالام پولوم پام، پالام پولوم پام سوراخ شده باز جوراب بابام مامانم اومد از اتاق بیرون اونم شده خوشحال و خندون..

― توی تنگ بلوری ماهی من چه زیباست پولک پولک می خنده فکر می کنه تو دریاست دور خودش می چرخه همیشه و همیشه از گردش و از بازی اصلا خسته نمی شه..

― اتل متل توتوله بگو حسن کوچوله کمی ز خانواده مفید و صاف و ساده گلزار خانواده لطف و صفاش زیاده مادر بزرگ و خواهر پدر بزرگ و ماد..

― حسنی یه باغبون بود، غذاش پنیر و نون بود نشسته بود توی باغ، همسایه بود با کلاغ کلاغه ناقلا بود، کلاغ نگو بلا بود حسنی که داشت غذا می خورد..

― یک، دو، سه، یک، دو، سه، حسنی کجاست؟ تو مدرسه شاگرد ممتازی شده، چه بچۀ نازی شده..