فقط ابهت آبشارو ببین...(آبشاری در فیلیپین)
– نمیدانم آخرین باری که ایرانمان خندید کی بود... سال هاست که دیگر،سوژه ای برای شادی نمانده... هر صبح چشم باز کردیم و دلمان مثل پلاسکو در آتش ..
نمیدانم
آخرین باری که ایرانمان خندید کی بود
سال هاست که دیگر،سوژه ای برای شادی نمانده
هر صبح چشم باز کردیم و دلمان مثل پلاسکو در آتش سوخت تا شب
و فقط توانستیم سکوت کنیم و سیل اشک هایمان جاری شد و امید هایمان را شست و برد
ماندیم تا بتوانیم اندکی جمع کنیم برای زندگی بهتر ،در جایی بهتر و ساختن... اما سوختیم
برای خیلی از ما سالی یک بار تعطیلی بود کنار دریا...حال خوب کنار هم
که آن هم به لطف مریضی قاچاقی پوچ شد
نمیدانم آخرین باری که ایرانمان،ایران بود کی بود
فقط میدانم روی تاقچه نامه ای بود از خوشبختی
آمدم
نبودید
رفتم
#هانیه_خوانساری
مکان تصویر: فیلیپین