شعر عاشقانه غمگین - هشتگ ها

― بی خبرم از تو و من تاب ندارم بعد تو خود را به که باید بسپارم از دل من کم نشده مهر تو ماهم..

― شاید ، التماسو توو چشمام میدید شاید از یه عشق تازه میترسید کارم شده گریه پای عکسامون... کاشکی پا نمیذاشت روی قولامون!..

― اگر این پنجره در سینه ی دیوار نبود و کنارم ، قلم و کاغذ و خودکار نبود چه بلا های عجیبی به سرم می آمد فرض کن داخل زندانی و سیگار نبود آمد و...

― من پر از بی قراری ات بودم عشق تو انتظار یادم داد هر چه هم که به انتها برسم باز در ابتدای من هستی من از این ماجرا نمیگذرم تو خود ماجرای من ه..

― اگه دیدی که زندگی با تو راه نیومد من هستم💙💜..

― تنها دلخوشیم اینه حالا که نیستی پیشم که با هر نفس که میکشم بهت نزدیکتر میشم. . 🍃💙..

― هم سنگ این روزای من، حتی شبم تاریک نیست اینجا بجز دوری تو، چیزی به من نزدیک نیست هرشب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم، آینده ی این خونه رو ..

― میگفتم اگه از کنارم بری شاید بوی بارونو یادت بره نشونیمو حتی نوشتم برات شاید این خیابونو یادت بره می گفتم یه مدت ازم دور شی مبادا به این ..

― سن و سالم کم بود غرق بازی بودم به همون دنیای ساده راضی بودم شاد بودم شاد و سر خوش و بازی گوش سادگی دنیامو میگرفت در آغوش هر کجا می رفتم می..

― امروز از هم گسستم اگه بال و پر شکستم و به پرتگاه غم رسیده گامهای من چو غرق خاطراتم و غریق بی نجاتم و بی خواب و زابراهم و طوفانه حال من تار..

― من و پنجره حالمون خوب نیست چه آرامشی پشت این پرده بود بگو خاطراتت از اینجا برن ببینم کسی دعوتت کرده بود خودت اومدی رفتنم حقته با اصرار و ..

― دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جوونور کامل کیه؟ واسطه نیار به عزتت خمارم حوصله هیچ کسی رو ندارم کفر نمیگم سوال دارم یک تریلی محال دارم تازه داره ..

― ببر به نام خداوندت که لطف خنجر ابراهیم به تیز بودن احکام است نبخش مرتکبانت را تو حکم واجب الاجرایی و عشق جوخه ی اعدام است به دست آه بسوز..

― میگن که اشتباهمی قشنگترین گناهمی چرا باهام سردی ؟ . دلیل أشک و آهمی تو بغض هرنگاهمی کاش زود برگردی..

― خیس میشم با تو هر شب زیر بارونی که نیست دست تو محکم گرفتم تو خیابونی که نیست باشمو عاشق نباشم کار آسونی که نیست عاشقت میشم دوباره عاشق او..

― هیچ تر از هیچ تر از هیچ تر... خسته تر از خسته تر از خسته ام قفل ترین مغز جهان در من است بسته تر از بسته تر از بسته ام پوچ تر از پوچ تر از پوچ ت..

― چه شبا پنجره رو بستم تا عطر یادت نره از خونه ی من چه شبا که یاد تو بارون شد تا سرازیر شه از گونه ی من چه شبا که با خودم جنگیدم بلکه سرنوشتمو..

― تنها با گلها گویم غمها را چه کسی داند ز غم هستی چه به دل دارم به چه کس گویم شده روز من چو شب تارم نه کسی آید نه کسی خواند ز نگاهم هرگز راز من..

― توی قلب کوچیکم جا تو محکم میکنم تا به تو اضافه شه از خودم کم میکنه همه چیزم واسه تو چی بهم میدی به جاش حرفتو راحت بزن نگران من نباش..🍁..

― هم دیدنی بودی هم خواستنی بودی هم چیدنی بودی هم باغچمون گل داشت زنجیر می خواستم دستاتو بخشیدی از من تا اون دستا هر دره ای پل داشت پل بود ام..