عشقت به دلم بر آمد و شاد برفت باز آمد و رخت خویش بنهاد و برفت گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟ من با رخ چون خزان زردم(خرابم) بی تو تو با رخ چون بهار چونی بی من؟