کلیپ احساسی زیبا برای استوری - چاووشی
– صداش کردم، در جا جواب داد: - جان دل من؟! دلم ضعف رفت براش. گفتم: + جان و دلت سلامت؛ میگما... به نظرت ده سال دیگه مون چه شکلیه؟ خندید - ده سال دی..
صداش کردم، در جا جواب داد:
- جان دل من؟!
دلم ضعف رفت براش. گفتم:
+ جان و دلت سلامت؛ میگما... به نظرت ده سال دیگه مون چه شکلیه؟
خندید
- ده سال دیگهههه
صبح زود با بوسه بیدارت می کنم، بغلم خوابیدی و سرت رو بازومه
میگم تا من نون بگیرم و بیام توام دخمر بابارو بیدار کن، قراره باهم صبحونه بخوریم
بعد من میرم برا شما دوتا وروجک شیطون، نون سنگک خاشخاشی می گیرم که دوست داری، وقتی برگردم جفتتون بیدارین و خونه ی کوچیک و نقلیمون پر از عطر چایی هل دار و خنده هاتونه
می شینیم باهم سر میز صبحونه. برای دخترمون که لقمه می گیری دلم غش و ضعف میره واس جفتتون؛ الکی اخم می کنم که یعنی حسودیم شده! می خندین مادر و دختر بهم. دلت می سوزه و برا منم لقمه می گیری، وقتی می خوای لقمه ی کره و مربای گل محمدی رو بذاری دهنم، خم میشم و دستتو می بوسم
بعد من و دخمر بابا که دیرمون شده پامی شیم که بریم، وروجکمونو باید برسونم مدرسه ش! اول عسل بابارو می رسونم و از اونورم میرم سر کار و شمام یکی دو ساعت دیگه می خوابی و بعد پامیشی که برای آقاتون شام قرمه سبزی اعلا درست کنی که میدونی خیلی دوست داره!
چشمام گرد شد
+ چه خوش اشتهان آقامون! پس کار و شغلم چی؟
حق به جانب گفت:
-من ازت خواستم بذاریش کنار و توام گفتی که من و زندگیمون مهمتریم برات، هرچی آقاتون بگن!
یکم زل زدم به قیافه ی جدیش و اون به صورت متعجب من و بعد باهم زدیم زیر خنده
از اون موقع خیلی می گذره؛ این روزا و شبایی که ندارمش، گاهی وقتا فکر می کنم همه ی این دردا و دلتنگیا یه کابوسه
رفتنش و نبودنش و نداشتنش یه خواب بد شبانه ست که قراره یه صبح توی همون ده سال بعدی که می گفت، با تکونای دستای آشناش ازش بیدار بشم و ببینم همه ی این سالها به با هم بودن گذشته و حس کنم لمس لباشو روی پیشونیم و بشنوم صداشو که میگه:
" تا من نون بگیرم و بیام، توام دخمر بابارو بیدار کن؛ قراره باهم صبحونه بخوریم